بزرگنمايي:

براي موفقيت بايد استراتژي مناسب داشته باشيد تا بتوانيد در مقابل فشارهايي که در بازار موجود است مقاومت کنيد. مايکل پورتر به استراتژي که مي توان در جهت ايجاد مزيت رقابتي از آنها استفاده نمود پرداخته ومعتقد است.



استراتژي رهبري قيمت در اين استراتژي عرضه کنندگان کالا و يا توليد کنندگان کالا کالاي
خود را با پايين ترين قيمت به مصرف کنندگان عرضه مي کنند و از اين طريق سهم قابل قبولي از بازار را براي خود ايجاد مي کنند. در اين استراتژي با رهبري قيمت، خود بخود هزينه توليد با افزايش توليد و تقاضاي بالا کاهش پيدا مي کند، رقباي ضعيف حذف مي شوند، امکان ورود رقباي جديد کاهش پيدا مي کند، نفوذ در بازارهاي ديگر افزايش پيدا مي کند.


با توجه به مزيتهايي که از رهبري قيمت ايجاد مي کند هر کسب و کاري به راحتي نمي تواند رهبري قيمت را به عهده بگيرد اين استراتژي زماني با حداقل ريسک همراه است که شرکت توان مالي خوبي داشته باشد مجهز به تکنولوژي جديد باشد و قدرت توزيع گسترده اي داشته باشد و بتواند مواد اوليه ارزان تهيه نمايد.


استراتژي تمرکز دومين استراتژي مورد بحث ما مي باشد در اين استراتژي عرضه کننده کالا يا توليد کنندگان روي بخشي از بازار تمرکز مي کنند. مثلاً روي قشر خاصي از جامعه و با شناخت نيازها و خواسته هاي آنان مي توانند خواسته هاي اين قشر را شناسايي کنند و کالا با خواسته آنان توليد قيمت گذاري و عرضه نمايند در اين استراتژي چون روي قشر خاص تمرکز شده، تقاضا افزايش يافته مي توان فروش قابل قبولي داشت البته در اين استراتژي بازار محدود مي شود ولي هزينه تبليغات کاهش مي يابد و هزينه توزيع نيز کاهش مي يابد.


استراتژي سوم، استراتژي متمايز سازي است در اين استراتژي توليد کنندگان کالا را متمايز با ديگر توليد کنندگان رقيب توليد مي کنند و اين متمايز سازي مي تواند کيفيت کالا باشد در نتيجه بالاترين قيمت را روي کالا مي گذارند و معتقد هستند بالاترين کيفيت باعث بوجود آمدن قشر خاصي از مصرف کنندگان مي شود و اغلب براي اين قشر، قيمت مهم نيست بلکه کيفيت کالا است که در درجه اول اهميت مي باشد. اين استراتژي باعث مي شود بازار محدود به قشر خاصي از جامعه شود و عرضه آن نيز محدود شود و هدف افزايش سود از طريق متمايزسازي است.


جمع بندي
بکار گيري هر کدام از استراتژي هاي فوق، مزيت ها و مشکلات و محدوديت هايي را ايجاد مي کند ولي تجربه نشان داده است بکارگيري حتي يکي از اين استراتژي ها فشارهاي موجود را کاهش داده و مي توان مزيت رقابتي براي کسب و کار ايجاد کند و بکارگيري دو استراتژي بطور همزمان نيز امکان پذير مي باشد.