سیده فاطمه مقیمی، فعال اقتصادی و عضو هیاترئیسه اتاق بازرگانی تهران در گفتگو با «کسب و کار» مطرح کرد
حمایت بخش خصوصی واقعی از صاحبان ایده
کسب و کار
بزرگنمايي:
بازاریابی سیاسی - به گزارش کسب و کار نیوز, بخش خصوصی سنتی ایران روی خوشی به ایدههای دانشبنیان نشان نمیدهد و ریسک سرمایهگذاری در شرکتهای دانشبنیان را نمیپذیرد. برای یافتن دلایل این موضوع با سیده فاطمه مقیمی، فعال اقتصادی و عضو هیاترئیسه اتاق بازرگانی تهران گفتگو کردیم.
مجتبی کاوه
به گزارش کسب و کار نیوز, بخش خصوصی سنتی ایران روی خوشی به ایدههای دانشبنیان نشان نمیدهد و ریسک سرمایهگذاری در شرکتهای دانشبنیان را نمیپذیرد. برای یافتن دلایل این موضوع با سیده فاطمه مقیمی، فعال اقتصادی و عضو هیاترئیسه اتاق بازرگانی تهران گفتگو کردیم.
به نظر شما، اقتصاد دانشبنیان به چه نوع حمایتهایی – از طرف دولت و بخش خصوصی - نیاز دارد؟
مهمترین حمایتی که دولت باید از اقتصاد دانشبنیان داشته باشد، مربوط به حوزه قوانین و مقررات است. قوانین و مقررات حمایتی از شرکتهای دانشبنیان در کشور ما تا اندازهای پا گرفته است، ولی به اعتقاد من هنوز تا جایگاه مطلوب یعنی نقطهای که یک شرکت دانشبنیان با قوانین دستوپاگیر دولتی دچار چالش نباشد، فاصله زیادی داریم. در بحث وضع قوانین حمایتی باید به جایی برسیم که ایده دانشبنیان از بدو خلق تا تبدیل شدن به محصول نهایی به سادگی در مسیری قانونی و شفاف، نشو و نما کند. قوانینی هم که تاکنون در حمایت از اقتصاد دانشبنیان وضع شده، نیاز به شفافیت و اجرای دقیق دارند. مثلا یکی از چالشهای مهم این حوزه، حقوق مالکیت معنوی یا به عبارتی ثبت اختراع است. موضوع حقوق مالکیت معنوی در اقتصاد سنتی کشور ما یکی از مباحث پرچالش بوده و در اقتصاد دانشبنیان که بر ایده و فکر متمرکز است، به چالشی جدیتر تبدیل شده که وظیفه دولت است دغدغه و نگرانی فعالان اقتصاد دانشبنیان را با وضع قوانین مترقی و اجرای جدی این قوانین برطرف کند. موضوع حمایت بخش خصوصی از اقتصاد دانشبنیان به کلی با حمایت دولت از این نوع اقتصاد، متفاوت است. دولت هر چقدر در حمایت بالادستی و بسترسازی فعال باشد، بهتر است و بخش خصوصی باید مستقیما با ایدههای دانشبنیان درگیر شود و متقاضی و مشتری محصولات دانشبنیان باشد. درواقع بهترین حمایت بخش خصوصی از اقتصاد دانشبنیان این است که در صف محصولات دانشبنیان بایستد و خریدار این ایدههای خلاقانه و دانشمحور باشد.
ارتباط بین شرکتهای دانشبنیان و بنگاههای اقتصادی کشور – به ویژه بنگاههای بخش خصوصی – در حال حاضر چه وضعیتی دارد؟
تا جایی که اطلاع دارم، این ارتباط به جز موارد معدود چندان تعریف شده و مطلوب نیست و علت اساسی هم این است که بنگاههای اقتصادی نسبت به ایدههای مطرحشده در شرکتهای دانشبنیان مقاومت دارند. در واقع وضعیت اغلب بنگاههای اقتصادی ما به گونهای است که توان ریسکپذیری و سرمایهگذاری و اتکا به شرکتهای دانشبنیان را به سبب ساختارهای مدیریتی ناکارآمد یا ضعف بنیه مالی و کمبود توان سرمایهگذاری و دلایل دیگری که به ماهیت دولتی اقتصاد کشور باز میگردد، ندارند. در واقع اگر ما دو مسیر برای پویایی و شکوفایی یک ایده دانشبنیان تعریف کنیم – که عبارت است از تبدیل آن ایده توسط خود صاحبان ایده در شرکتی دانشبنیان به محصولی دانشمحور یا مسیر دیگر که مشارکت صاحبان ایده با صاحبان بنگاههای اقتصادی و سرمایهگذاری توسط بنگاهها در آن ایده است – باید گفت در هر دو مسیر مشکلات عدیدهای داریم. اصلاح مسیر جذب ایدههای دانشبنیان توسط بنگاههای اقتصادی با یک اصلاح جزئی و فرضا با تغییر چند قانون یا تعویض چند مدیر اتفاق نمیافتد. ما باید ساختار و کلیات اقتصاد خود را مورد بازبینی قرار دهیم و مهمترین مساله اقتصاد کشور یعنی سهم دولت در اقتصاد را اصلاح کنیم تا روشهای مدیریت ما تغییر کند و بسیاری مسائل مرتبط با مدیریت نیز تغییر کند. در این شرایط طبعا مسیر بهتری هم برای برقراری ارتباط بین شرکتهای دانشبنیان و بنگاههای اقتصادی تعریف خواهد شد.
مانع اصلی گذر از اقتصاد سنتی به اقتصاد دانشبنیان در کشور ما چیست؟
دولتی بودن بخش اعظم اقتصاد ایران و اصلاح نشدن ساختارهایی که ناکارآمدی آنها به اثبات رسیده است، مهمترین مانع گذر از اقتصاد سنتی به اقتصاد دانشبنیان به شمار میرود. اقتصاد دانشبنیان یک اقتصاد خلاق، پویا، ریسکپذیر و مبتنی بر فکر مولد است که به صورت خودکار رکود و جمود و فساد را طرد میکند و این نوع اقتصاد سنخیتی با ساختارهای فعلی اقتصاد کشور ندارد. یک ایده دانشبنیان چطور میتواند از پیچ و خم بروکراسی قوانین ضد کسبوکار دولتی عبور کند یا از شبکه بانکی معیوب و بیمار کشور تسهیلات دریافت کند؟ انجام این اصلاحات و حل این مشکلات نیازمند یک تحول اساسی است که باید در دیدگاههای کلی اقتصاد کشور ایجاد شود.
بخش خصوصی سنتی ایران علاقه کمی به سرمایهگذاری در شرکتهای ایدهمحور و دانشمحور نشان میدهد. آیا راهکاری برای حل این مشکل وجود دارد؟
وقتی صحبت از بخش خصوصی میکنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که بخش خصوصی در ایران به معنی واقعی کلمه و آنچه در کشورهای پیشرفته و صنعتی شاهد آن هستیم، شکل نگرفته است. در کشورهای پیشرفته، اتفاقا بخش خصوصی موتور محرک اصلی اقتصاد دانشبنیان است، اما در ایران بخش خصوصی آنقدر به صورت نحیف و شکستنی درآمده که توان ریسکپذیری ندارد. بخش خصوصی کمتوان ما برای ادامه بقا مجبور است به شرکتهای دولتی یا رانتهای مستقیم و غیرمستقیم مقطعی متصل شود و در این شرایط نمیتواند در ایدههای دانشبنیان سرمایهگذاری کند. راهکار حل این مشکل این است که ابتدا بخش خصوصی واقعی را ایجاد و حمایت کنیم تا در قد و قوارههای بینالمللی رشد کند. وقتی بخش خصوصی به آن مرحله از رشد رسید مطمئنا ابزارهای رشد خود را در دانش و ایدههای جدید جستجو میکند و به این شکل مثل تمام دنیا بخش خصوصی است که به دنبال صاحب ایده خواهد رفت و نه اینکه صاحب ایده پشت در اتاق مدیر بخش خصوصی بنشیند و منتظر حمایت او باشد.
استارتآپها در بازارهای سنتی خصوصا بازار حمل و نقل مسافر شهری تحول جدی ایجاد کردهاند. با توجه به اینکه شما در زمینه حمل و نقل فعالیت اقتصادی دارید، آیا این روند به حملونقل بار جادهای هم کشیده خواهد شد؟
استارتآپها در حوزه حملونقل شهری تا اینجای کار خوب عمل کردهاند. هم استقبال مردم را به دست آوردهاند و هم محیط رقابتی در حملونقل مسافر شهری ایجاد کردهاند که به کاهش قیمت و افزایش کیفیت منجر میشود. به اعتقاد من این روند به حملونقل جادهای هم کشیده خواهد شد. در واقع همین حالا هم چند استارتآپ در حملونقل بار جادهای به صورت پایلوت کار خود را شروع کردهاند و به اعتقاد من حضور آنها را در این عرصه باید به فال نیک گرفت. روشهای سنتی مدیریت حملونقل قطعا مزایایی داشتند و دارند، ولی نمیتوان جلوی ورود تکنولوژی به عرصه حملونقل را سد کرد و تکنولوژی میتواند حملونقل را بهرهورتر و بازار آن را شفافتر کند. شفافیت و بهرهوری دقیقا گمشدههای صنعت حملونقل هستند و اگر استارتآپها بتوانند این خدمت را به صنعت حملونقل باری کنند، باید به آنها خوشامد گفت. آیا شما به عنوان یک فعال اقتصادی بخش خصوصی، ارتباط بین دانشگاهها و دیگر مراکز اقتصاد دانشبنیان مثل پارکهای علم و فناوری با بنگاههای اقتصادی را مناسب میدانید؟
من سوال شما را به این شکل مطرح میکنم که آیا دانشگاهها و پارکهای علم و فناوری و دیگر مراکز شکلگیری و تقویت ایدههای خلاقانه و دانشی، ایده و محصولاتی برای گرهگشایی و افزایش بهرهوری و سود بنگاههای اقتصادی داشتهاند؟ پاسخ من این است که ساختارهایی که ما برای تقویت ایدههای دانشی شکل دادهایم – ساختارهایی مثل پارکهای علم و فناوری – هنوز گامهای اولیه را بر میدارند و اعتماد به آنها برای فعالان اقتصادی دشوار است. مثلا در پارکهای علم و فناوری کلینیکهای کسبوکار برای گرهگشایی و ارائه مشاوره به فعالان اقتصادی راهاندازی شده، ولی آیا من به عنوان فعال اقتصادی به این کلینیکها اعتماد کافی دارم؟ این قبول که دیدگاه من و امثال من به عنوان فعالان اقتصادی بخش خصوصی باید اصلاح شود و به این پدیدههای نوین با نگرشی مثبت بنگریم، اما این مراکز هم باید توانمندی خود را به فعالان اقتصادی اثبات کنند.
لینک کوتاه:
https://www.siasatvabazaryabi.ir/Fa/News/16284/