بزرگنمايي:
اخلاق کسبوکار (اخلاق سازماني) شکلي از اخلاق کاربردي يا اخلاق حرفهاي است که به بررسي اصول اخلاقي و مشکلات اخلاقي که در يک محيط کسبوکار به وجود ميآيد ميپردازد. آن به تمام جنبههاي جريان کار اعمال ميشود و مرتبط با رفتار افراد و کل سازمان است.
تعريفي که معمولا از آن ارائه ميشود بدين صورت است که اخلاق کسبوکار سيستمي از قوانين و دستورالعملهاي حرفهاي يک کسبوکار و يا يک سازمان در يک مد عادلانه، قانوني و اخلاقي است. آن يک موضوع گستردهاي است که همهي مسئوليتهاي يک شرکت در قبال عموم مردم (مسئوليت اجتماعي شرکتها) و همچنين قوانين خاص منع کارهاي غيرقانوني در محل کار را شامل ميشود.
اخلاق کسبوکار داراي ابعاد توصيفي و هنجاري است. شرکتها و تخصصهاي حرفهاي آن را هنجاري ميدانند، اما دانشگاهيان در تلاش هستند تا رفتار کسبوکار را با روشهاي توصيفي درک کنند. براي اولين بار اين واژه در اوايل سال 1970 در ايالت متحده مطرح شد سپس علاقه به اخلاق کسبوکار در طول سالهاي 1980 تا 1990 به طور چشمگيري در شرکتهاي بزرگ و دانشگاهها شتاب گرفت.
به طور کلي ميتوان گفت عمل به اصول اخلاقي به معني تمايز قرار دادن بين حق و اشتباه و سپس انجام دادن کارهاي درست است. شناسايي برخي شيوههاي غيراخلاقي نسبتا آسان است. به عنوان مثال شرکتها نبايد از کودکان کار بکشند، آنها مجاز به استفاده از کپي رايت، گرفتن رشوه و ساير کارهاي غيرقانوني نيستند.
با اين حال تعاريف سخت و سريع اعمال اخلاقي هميشه هم آسان نيست، يک شرکت بايد رفتار منصفانه با سهامداران و همچنين کارکنانش داشته باشد. شرکتها همچنين داراي مسئوليتهاي گستردهاي هستند، آنها بايد هرگونه آسيب به محيط زيست و جوامع را به حداقل برسانند که اين به عنوان مسئوليت اجتماعي شرکتها شناخته ميشود. اين قانون نقطه کليدي شروع هر کسبوکار است. برخي از کسبوکارها همچنين مجموعهاي از اصول و استانداردهاي اخلاقي مختص خود را نيز دارند.
هنجارهاي اخلاقي هر کسبوکار بازتاب هنجارهاي هر دوره تاريخي است. با گذشت زمان هنجارها کاملتر شده و باعث شکلگيري رفتارهاي قابل قبولي ميشود و بنابراين اخلاق کسبوکار نيز تکامل يافتهتر ميشود.آن رفتاري است که يک کسبوکار در ارتباطات روزانه با جهان اطراف خود از آن تبعيت ميکند و شامل نحوه تعامل کسبوکار در يک به يک معاملات با مشتري ميشود.
اخلاق کسبوکاري خوب بايد بخشي از برنامه هر کسبوکار باشد و عوامل بسياري وجود دارد که بايد آنها را رعايت کرد.اخيرا براساس تحقيقات صورت گرفته از 2500 نفر، از 23 کشور دنيا حدود 50 درصد از افراد گفتهاند که به رفتار اجتماعي شرکتها بسيار توجه ميکنند و در صورت عملکرد ضعيف آنها از خريد محصولات آنها امتناع ميکنند.
اما چه چيزي باعث به وجود آمدن اخلاق کسبوکاري خوب ميشود؟ در زير به چند نمونه از آنها اشاره ميشود تا رفتار اخلاقي به درون کسبوکار شما نفوذ پيدا کند.
رفتار خوب با کارکنان:
پرداخت حقوق عادلانه و به موقع، عمل کردن به وعدههاي خود و سطح احترام بالايي را به کارکنان قائل شدن. نتيجهاي نهايي: وفاداري کارکنان، انگيزه بالاي کارکنان، بهرهوري و در نهايت رشد سريع شرکت شما.
صادق بودن در تمام معاملات کسبوکاري:
صداقت سنگبناي اعتماد است، مديران اخلاقي در تمام ارتباطات و معاملات سعي دارند تا همواره صادق باشند. پرداخت مقدار توافق شده و به موقع به عرضهکنندگان، منصفانه بودن با مشتريان و غيره که در نهايت منجر به اعتبار استرلينگ ميشود که شرکت شما را حتي زماني که در شرايط سختي قرار گرفتهايد کمک خواهد کرد.
مسئوليتپذيري اجتماعي:
آيا شما مسئوليت اجتماعي خود را رعايت ميکنيد؟ آيا باعث آلوده شدن محيط زيست نميشويد؟ اقدامات مفيدي براي جامعه انجام دهيد، به عنوان مثال پولي را براي اقدامات خيريه جمعآوري کنيد و يا ديگر کارهاي شايسته که جامعه به آنها نيازمند است. نتيجه نهايي: حسن نيت و افزايش شهرت شما به عنوان يک نيروي مثبت در جامعه.
عمل کردن به همه وعدههاي خود:
به آنچه که در قراردادهاي خدماتي و تبليغات وعده ميدهيد عمل کنيد. زيرا اين باعث ميشود که مشتريان بدانند که ميتوانند به شما اعتماد کنند و تقلب در کار شما وجود ندارد. مديران اخلاقي قابل اعتماد هستند زيرا تمام تلاش خود را انجام ميدهند تا به تعهدات و وعدههاي خود به صورت تمام و کمال عمل کنند.
انصاف و عدالت:
مديران اخلاقي سعي دارند تا عدالت و انصاف را در تمام جنبههاي کسبوکار خود رعايت کنند. آنها به صورت آشکار به عدالت تعهد دارند، رفتار برابري با افراد دارند، از اشتباهات و مشکلات ديگران سوءاستفاده نميکنند، به هنگام انجام دادن اشتباه قادر به اعتراف به آن و در صورت لزوم مواضع و اعتقادات خود را تغيير ميدهند.
مراقبت:
مديران اخلاقي واقعا نگران رفاه ديگران هستند، آنها اغلب دلسوز، مهربان و خيرخواه هستند. مفهوم سهامداري را درک کرده و همواره در کسبوکار عواقب مالي و عاطفي را براي همهي ذينفعان در نظر ميگيرند. آنها به دنبال دستيابي به اهداف کسبوکار خود به شيوهاي هستند که باعث حداقل آسيب و بزرگترين منفعتها شوند.
احترام به ديگران:
مديران اخلاقي با همه با رعايت احترام حرف ميزنند. آنها به کرامت انسان، استقلال، حفظ حريم خصوصي و منافع همه کساني که سهمي در کسبوکار دارند، احترام ميگذارند. آنها باادب هستند و با همه مردم صرفنظر از جنس، نژاد يا مليت با احترام و منزلت برابر رفتار ميکنند.
اطاعت از قانون:
مديران اخلاقي از قوانين و مقررات مربوط به فعاليتهاي کسبوکار خود به ور کامل آگاه هستند و از تمام آنها موبه مو پيروي ميکنند.
تعهد به تعالي:
مديران اخلاقي به دنبال تعالي در همهچيز، در همه زمانها هستند. آنها به دنبال انجام وظايف خود، آگاه و آماده، به طور مداوم در تلاش هستند تا مهارتهاي خود را در تمام زمينهها افزايش دهند.