بزرگنمايي:

بازاریابی سیاسی - در دنیای بازاریابی آنلاین و دیجیتال مارکتینگ، اینفلوئنسر مارکتینگ سر و صدای زیادی به پا کرده و رونق گرفته است.


کمپانی‌ها، صاحبان برند و کسب و کار، از طریق کمپین‌های که با هزینه‌های تبلیغاتی ایجاد می‌شود به ۱۹۸% سود رسیده‌اند. با این حال و روند رشد و سود، هنوز چالش‌هایی در مقابله با استراتژی‌های اینفلوئنسر مارکتینگ وجود دارند.
به گزارش کسب و کار نیوز به نقل از چنکا، پیدا کردن مشکل اولین قدم برای حل آن است. در اینجا به سه چالشی که به صورت مرتب، در اینفلوئنسر مارکتینگ رخ می‌دهد و دارای راه‌حل‎های محسوسی است اشاره می‌شود:
چالش اول: پیدا کردن اینفلوئنسرهای مناسب
تعریف‎های اشتباهی برای اینفلوئنسر وجود دارد که این تعریف‌های اشتباه، پیدا کردن اینفلوئنسرهای مناسب با برندتان را دچار مشکل می‌کند.
تپ انفلوئنس (TapInfluence) و گروه­ تحقیقی آلتیمتر (Altimeter) از بازاریاب­ها خواستند تا برخی از چالش‌هایی را که هنگام کار با اینفلوئنسرها با آن­ها مواجه می­شدند، را نام ببرند. ۶۸% از بازاریاب‌ها گفتند پیدا کردن اینفلوئنسر مرتبط، مانع بسیار بزرگی است.
براساس دیگر تحقیقاتی که انجام شد و در یک مطالعه جداگانه، ۷۳% از بازاریاب‎های مد و زیبایی، شناسایی اینفلوئنسرهای مناسب برای اینفلوئنسر مارکتینگ را بزرگترین مشکل‎شان بیان کردند.
راه‌حل: از برخی ابزارها برای تشخیص اینفلوئنسرهای مناسب استفاده کنید. این نرم‎افزارها براساس داده‌ها، مقیاس‌ها را اندازه‎گیری می‎کنند. تنها با چند کلیک، به اینفلوئنسر مناسب و منطبق با معیارهای‌تان می‌رسید.
چالش دوم: تعریف اینفلوئنسر و اینفلوئنسر مارکتینگ به مدیران
در میان روش‎های مختلف بازاریابی دیجیتال، اینفلوئنسر مارکتیگ روشی جدید است. به همین دلیل ممکن است سازمان‎ها با چالش‎های بزرگی مواجه شوند. در این مسیر، بازاریاب‎ها باید به سختی کار کنند تا بتوانند جایگاه اینفلوئنسر مارکتینگ را برای مدیران ثابت کنند و اغلب هم درک سختی نسبت به این موضوع دارند. همچنین کمپانی‌ها، برندها و صاحبان کسب و کار هزینه‎های کافی را برای اینفلوئنسر مارکتینگ در نظر نمی گیرند. اکثرا دوست دارند با اینفلوئنسرهای مشهور و با پرداخت هزینه‎ای ناچیز بهترین نتیجه را بگیرند.
برندها باید این را در نظر بگیرند که اینفلوئنسرهای واقعی، محتواهای قابل اعتماد و اصل را ایجاد می‌کنند و باعث ایجاد رونق در فروش، افزایش SOV، شناخته شدن برند و … می‎شوند.
راه‌حل: قبل از هر چیز، تفاوت بین سلبریتی، اینفلوئنسر، میکرو اینفلوئنسر و ماکرو اینفلوئنسر را برای مدیران خود تعریف کنید. به آن‎ها براساس آمارهای واقعی و نتایج مثبت ثابت کنید که میکرو اینفلوئنسرها و ماکرو اینفلوئنسرها به طور قابل توجهی موثرتر از اینفلوئنسرها و سلبریتی‌ها هستند. داشتن آگاهی یک قدرت محسوب می‌شود و وقتی شما با استفاده از این دانش و آگاهی، به مدیران و بازاریاب‌ها تاثیر واقعی اینفلوئنسر مارکتینگ را نشان دهید، باعث موفقیت کارها و کمپین های اینفلوئنسر مارکتینگ می‌شوید.
چالش سوم: به اینفلوئنسرها برای تولید محتوا اعتماد کنید
۷۲% اینفلوئنسرها فکر می‌کنند که هزینه پرداختی برندها به اندازه تولید محتوا و سرویس‌دهی آن‌ها نیست. همچنین ۳۹% اینفلوئنسرها، دستورالعمل‎هایی که برندها برای تولید محتوا به آن ها می‌دهند را محدود کننده و یک چالش می‎دانند. یکی دیگر از مشکلاتی که اینفلوئنسرها درباه آن صحبت می‎کنند، مقدار زمانی است که برندها برای تولید محتوا در نظر می‎گیرند. ۳۲% اینفلوئنسرها می‎گویند که زمان کافی به بازاریاب‌ها برای اتمام پروژه داده نمی‌شود.
تپ اینفلوئنس (TapInfluence) از اینفلوئنسرها خواست تا درباره بزرگترین اشتباهاتی که برندها برای سرمایه‌گذاری در اینفلوئنسر مارکتینگ انجام می دهند، صحبت کنند و راه‎حل‌های واقعی را برای درمان این مسئله بیان کنند.
راه‌حل: بازاریاب‌ها قادر به درک این موضوع نیستند که اینفلوئنسرها، تلاش بسیاری را برای جلب اعتماد و وفاداری انجام می‎دهند. بنابراین قدرت اینفلوئنسرها را به عنوان یک استراتژی بازاریابی، نادیده می‌گیرند. اینفلوئنسرها براساس آمار، با توجه به هزینه کمتری که نسبت به سلبریتی‎ها می‌گیرند، نتایج بهتری را برای برندها به دست می‌آورند و بسیاری از نگرانی ها را رفع می‎کنند. برای همین بازاریاب‎ها بهتر است دست اینفلوئنسرها را در تولید محتوا باز بگذارند تا آن‌ها به صورت خلاقانه به تولید محتوای مورد نظر آن‌ها بپردازند. اینفلوئنسرها می‌توانند محتوای خلاقانه و تاثیرگذاری ایجاد کنند.
و اما حقیقت بزرگ
قانون‌های اینفلوئنسر مارکتینگ براساس گسترش آن در حال تغییر است. اینفلوئنسرها این موضوع را درک کردند و می‌دانند که چطوری به صورت گروهی با هم کار کنند و چه محتوایی را برای تبلیغات ایجاد کنند تا بهترین نتیجه و تاثیر را روی مخاطبان خود داشته باشند. در واقع آن‌ها به نوعی تعامل با برندها رسیدند (مثال معروف «تو پشت مرا می‌خوارانی و من پشت تو را»). در این تعامل، اینفلوئنسرها باید به این آگاهی برسند که برندها چه چیزهایی می‌خواهند و همچنین بالعکس.