نوع محصول توليدي اولين و مهمترين مشخصه شرکت به حساب ميآيد. چرا که دومين حلقه مهم شرکت (مشتري) نيز توسط نوع محصول تعيين ميشود. هر محصولي مشتري خاص خود را دارد و البته موجوديت و ادامه حيات هر شرکتي هم به مشتريان آن بستگي دارد. بنابراين هر شرکتي براي موفقيت و توسعه نيازمند توجه خاص به حلقه مشتريان ميباشد.
نوع محصول مشتريان شما را مشخص ميکنند و مشتريان هم محدوده بازار هدف شما را تعيين ميکنند. شايد فکر کنيد که هر چه بازار هدف بزرگتر باشد و مشتريان بالقوه بيشتري را دربرگيرد، دست شما براي فروش بيشتر خواهد بود و سود بيشتري نصيبتان خواهد شد. ولي عملا اين گونه نيست. بازار هدف گسترده الزاما به معني مشتري بيشتر و سود بالاتر نيست. شما زماني که بازار هدفتان را بزرگتر ميگيريد به همان نسبت کارتان مشکلتر، عموميتر و غيرتخصصيتر ميشود. به همين دليل استقبال نيز کمتر ميشود. ولي اگر با کمک گرفتن از تفکر خلاق، برش کوچک و خاصي از کار را انتخاب کنيد و خود (و کارکنانتان) را در آن زمينه متخصص کنيد و کار منحصر به فرد و متفاوتي را ارائه دهيد، استقبال به مراتب بيشتر خواهد بود. شما با محدود کردن بازار هدف نبايد نگران آن باشيد که مشتريانتان کم ميشود و ممکن است مشتري کافي براي کارتان وجود نداشته باشد. چرا که هر قدر بازارتان را محدود کنيد باز تعداد مشتريان بالقوه آنقدر زياد هستند که جوابگوي تمام آنها نباشيد. البته به شرط آن که در جذب آنها کوشا باشيد و با بالا بردن کيفيت کار، مشتريمداري، سهولت دسترسي به محصول، لحاظ نمودن مزيت رقابتي در ارائه محصول، خدمات پس از فروش، تبليغات اصولي و ... مشتريان بالقوه را به مشتريان بالفعل تبديل نماييد.
براي نمونه شما يک سايت آموزش زبان داريد و به صورت مجازي به آموزش زبان ميپردازيد. بنابراين محصول شما از نوع خدماتي است و نحوه ارائه آن هم نه حضوري، بلکه مجازي است.
در اين سايت شما چه زبانهايي را آموزش مي دهيد؟ ممکن است محصول شما شامل زبانهاي مختلف اعم از انگليسي، عربي، آلماني و ... باشد و يا فقط يک زبان خاص (مثلا انگليسي) را آموزش دهيد. با محدود کردن تنوع محصول بازار هدف شما هم محدودتر ميشود و به نسبت افراد کمتري را دربرميگيرد.
چه جنبههايي از زبان را تدريس ميکنيد، گرامر، مکالمه، نگارش و ...؟ با محدود کردن اين جنبهها (مثلا به آموزش مقالهنويسي به زبان انگليسي) نيز بازار هدف کوچکتر ميشود. ولي در عوض شما تخصصيتر عمل ميکنيد و در صورتي که خوب فعاليت کنيد به ارائه آموزش مقالهنويسي به زبان انگليسي به صورت حرفهاي معروف خواهيد شد.
به چه گروه سني و يا به چه اقشاري از جامعه خدمات ميدهيد؟ بار ديگر ميتوانيد ضمن محدود کردن بازار هدف، در مقابل کيفيت کارتان را بالا ببريد. براي مثال ممکن است شما اين آموزش را فقط براي دانشجويان تحصيلات تکميلي ارائه دهيد.
خوب بازار هدف شما مشخص شد. دانشجويان تحصيلات تکميلي که علاقمند به فراگيري مهارت مقالهنويسي به زبان انگليسي هستند.
همان طور که ميبينيد، عليرغم محدود کردن بازار هدف در چند مرحله، هنوز اين بازار شامل هزاران نفر هستند که مسلما بسيار بيشتر از توانايي خدمات دهي شما ميباشند. حال هر چه ارائه خدمات شما از کيفيت بالايي برخوردار باشد، به همان نسبت استقبال از کار شما بيشتر خواهد بود و شما به تدريج ميتوانيد به يک برند براي آموزش مقالهنويسي به زبان انگليسي تبديل شويد.
بديهي است که اين روند را مي توان در مورد يک شرکت توليد کالا هم دنبال نمود و براساس کالاي توليدي به بازار هدف خاص رسيد.
http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/290/آيا-حلقه-هاي-زنجير-شرکت-تان-محکم-است؟!