سیاست و بازاریابی
چطور عضلات مغزمان را ورزيده کنيم!
چهارشنبه 17 ارديبهشت 1393 - 11:11:49 AM
معلم هخلاق

همه روياي اين را دارند که خودشان و شايد بيش از خودشان، فرزندانشان مغز کارا و هوش سرشاري داشته باشند و بتوانند بهتر فکر کنند، راحت‌تر درک کنند و هوشمندانه‌تر عمل نمايند.

بررسي‌ها نشان مي‌دهند که انسان از تمام پتانسيل‌هاي مغز خود استفاده نمي‌کند. در مواردي حتي گفته مي‌شود که ميزان استفاده از توانايي‌هاي مغز در هر انسان 3-2 درصد است و به طور متوسط بيش از 97 درصد مغز بلااستفاده مي‌ماند. 

 

شايد اين موضوع يک خبر بد و تاسف‌بار تلقي شود، ولي از طرف ديگر مي‌تواند خبر خوب و اميدوار کننده‌اي نيز باشد. در واقع اين موضوع بدين معناست که ما قسمت اعظم مغزمان را آکبند(!) نگه داشته‌ايم و مي‌توانيم در صورت لزوم از آن استفاده نماييم! البته اگر راه بکارگيري آن را بدانيم.

مغز انسان پيچيده‌ترين چيز در عالم هستي است و در هر لحظه ميليون‌ها پيام عصبي را از محيط مي‌گيرد، آنها را تجزيه و تحليل مي‌کند و سپس به قسمت‌هاي مختلف بدن ارسال مي‌کند و يا در صورت لزوم آنها را ذخيره مي‌کند.

براي درک فقط گوشه‌اي از توانايي‌هاي مغز بشر، کافي است چند لحظه چشم‌هاي‌تان را ببنديد و مروري گذرا بر سير تکامل زندگي بشر، از دوران انسان‌هاي نخستين تا عصر حاضر داشته باشيد. در طي قرون گذشته و به خصوص در عصر حاضر، انسان به کمک ابداعات، اختراعات و اکتشافات، پيشرفت‌هاي خارق‌العاده‌اي در زمينه تکنولوژي داشته، به طوري که کيفيت زندگي انسان به شدت تغيير پيدا کرده است. اين روند تغييرات اکنون با سرعت بسيار زيادي در حال انجام است، به طوري که آينده را کاملا غيرقابل پيش‌بيني کرده است.
ولي نکته‌اي که بايد به آن توجه خاص نمود، اين است که، تمام اين اختراعات و اکتشافات که منجر به پيشرفت‌هاي بشر شده، توسط معدودي از افراد که تعدادشان بسيار کمتر از 1% جمعيت انسان‌ها است، صورت گرفته است!

حال سوالي که در اينجا به ذهن خطور مي‌کند، اين است که «آيا افرادي که در پيشرفت‌هاي شگرف بشر تاثيرگذار بوده‌اند، انسان‌هاي برگزيده با ساختمان خاصي از مغز و يا حجم بزرگتري از مغز بوده‌اند؟»

علي‌رغم اين که تنوع يکي از بارزترين مشخصه‌هاي موجودات زنده است و نوع بشر نيز از اين امر مستثني نيست، ولي تمايز دانشمندان و مخترعان بلحاظ تفاوت در ساختمان و حجم مغز نيست. همان طور که پيش‌تر هم ذکر شد، انسان از تمام توانايي‌هاي مغزش استفاده نمي‌کند و درصد بسيار اندکي از آن را بکار مي‌گيرد. در واقع فرق دانشمندان و افراد عادي در اين است که دانشمندان طريقه بکارگيري مغز را مي‌دانند و از آن به نحو بهتري استفاده مي‌کنند. آنها با استفاده مداوم از مغز و تمرين دادن آن، مغزشان را براي درک و تجزيه و تحليل بهتر موضوعات و مسائل آموزش مي‌دهند.

braintrain2

در مواردي مغز انسان را مي‌توان با عضلات قسمت‌هاي مختلف بدن مقايسه نمود. همان طور که يک وزنه‌بردار با برداشتن وزنه و تمرينات متوالي و مستمر، عضلات بدن خود را تقويت مي‌کند تا بتواند وزنه‌هاي سنگين را بردارد؛ يک دانشمند نيز با تفکر روي موضوعات و مسائل مختلف و تمرين دادن به مغز خود براي حل آنها، در واقع عضلات مغزش را تقويت مي‌کند. از اين‌رو هر چه از مغز بيشتر استفاده شود، توانايي آن در تجزيه و تحليل مسائل و يافتن راه‌حل‌ها بيشتر خواهد شد.

پس مي‌توان نتيجه گرفت که هر فردي حداقل‌هاي لازم براي تفکر و حل مسائل را دارد و فقط بايد با تمرين و ممارست، مغز خود را براي حل مسائل پيچيده‌تر آماده نمايد. همان طور که در مقاله «حل معما روشي براي پرورش خلاقيت» ذکر شد، «در واقع حل معما مانند نرمشي است که به عضلات مغز و ذهنمان مي‌دهيم تا تقويت شده و در حل مسائل واقعي زندگي روزمره ياري‌مان نمايند.» (براي انجام اين مهم نيز مي‌توانيد از منوي تمرين خلاقيت سايت معلم خلاق استفاده نماييد.)


http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/271/چطور-عضلات-مغزمان-را-ورزيده-کنيم!
بستن   چاپ