سیاست و بازاریابی
تقسیم بازار مبنای استراتژی بازاریابی متمایز است
یکشنبه 20 اسفند 1396 - 2:00:15 AM
بازاریابی سیاسی - همچنان که بخش های مختلفی از یک بازار برای هر محصول یا خدمت معرفی شده وجود دارد،
رویکردهای متفاوتی هم برای شکل دادن به بخش های مختلف بازار وجود دارد. بطور کلی سه
رویکرد اصلی در شکل دادن به استراتژی تقسیم بازار وجود دارد:
استراتژی یک بازار هدف استراتژی بازاریابی متمرکز استراتژی بازاریابی پوشش کامل بازارهای هدف و تقسیم بازار
زمانی که یک کسب و کار بخشی از یک بازار انتخاب می کند که فعالیت های بازاریابی خودش را
در آن متمرکز سازد، آن کسب و کار در واقع یک بازار هدف را انتخاب کرده است.
بازارهای هدف در مراحل بعدی به بخش های دیگری تقسیم می شوند. این بخش های بازار از
مصرف کنندگانی تشکیل شده اند که ویژگی های مشخصی را با یکدیگر در اشتراک دارند که به
فعالیت بازاریابی ارتباط دارد.
یک استراتژی بازاریابی طرح یک کار و دوره ای از عمل که از بین چندین گزینه و یا شق دیگر
انتخاب شده است. استراتژی های بازاریابی متمایز و متفاوت نسبت به استراتژی بازاریابی تمایز
نیافته دارای اثربخشی بیشتری است. یک استراتژی بازاریابی تمایز نیافته تفاوت های موجود بین
بخش های مختلف بازار را در نظر نگرفته و آمیخته بازاریابی یکسانی را برای تمامی بازارهایی که
می خواهند به عنوان بازار هدف در نظر گرفته شوند را استفاده می کنند.
استراتژی بازاریابی ایده ها و فعالیت ها و اعمال مختلف مرتبط با گروه های خاصی از مصرف
کنندگان را به دور هم جمع می کند که شامل روش های مختلفی از ارسال پیام و ارتباطات،
کانال های توزیع و ساختارهای قیمت گذاری می شود. یک استراتژی بازاریابی آمیخته های
بازاریابی و بازارهای هدف را به دور هم جمع می کنند. یک آمیخته بازاریابی شامل متغیرهایی
می شود که می توانند به منظور ایجاد بهترین ارتباط با مصرف کنندگان تغییر داده شوند.
بطور سنتی، متغیرهای موجود در یک آمیخته بازاریابی تحت عنوان 8 پی شناخته می شود که
شامل 8 کلمه ای می شوند که همگی در زبان انگلیسی با حرف P آغاز می شوند:
محصول product قیمت price مکان place ترفیع promotion بسته بندی packaging برنامه ریزی programming شراکت partnership مردم people
تقسیم بازار
چگونه یک استراتژی ایده‌آل بازاریابی مشخص می شود؟
یک مزیت استراتژی بازاریابی متمایز شده این است که این استراتژی اجازه تحلیل نزدیک تر و
دقیق تر اثربخشی استراتژی را بر روی گروه های مجزایی از مصرف کنندگان می دهد.
با استفاده از تکنیک های تحلیل تحقیقات بازاریابی، دستیابی به درک و برداشتی جامع از
تناسب استراتژی های بازاریابی و بخش های مختلف بازار ممکن می شود. بازاریابان و تصمیم
گیرندگان اصلی در کسب و کارها با مجهز بودن به این دسته از اطلاعات می توانند یک استراتژی
بهینه برای گروه های مختلفی از مصرف کنندگان و مشتریان را تعیین کنند.
یک روش معمول برای تحلیل حوزه مصرف کننده استفاده از یک رویکرد ماتریسی یا چهار خانه ای
است که در آن چهار دسته از مشتریان ظهور می کنند. بخش های بازار به قرار زیر تقسیم بندی
می شوند:
بخش هایی که باید نگهداری شوند. بخش هایی که باید تبدیل شوند. بخش هایی که باید رشد پیدا کنند. بخش هایی که باید نادیده گرفته شوند. منطق موجود در پشت تقسیم بندی بازار بیانگر این مهم است که نیاز کل بازارهای موجود در
سراسر جهان قابل برآورده شدن با منابع محدود بازاریابی و تبلیغات ما نیست. به عبارتی ضروری
است که بازارهایی را با احتمال موفقیت بیشتر مورد هدف قرار دهیم.
تقسیم بازار باید روشنی و شفافیت قابل قبول در رابطه با ویژگی های بازارهای هدف برای ما
روشن سازد و در نهایت چیزی مشابه با نسخه زیر را در اختیار ما قرار دهد:
نگهداری
این بخش از بازار شامل مشتریان اصلی و پایه ای هستند که اغلب طرفداران برند هم
هستند. مشتریان موجود در این بخش از بازار از آن نظر برای کسب و کار جذابیت دارند که در
هماهنگی با آمیخته بازاریابی تعیین شده بود و به نیاز و تلاش کمی از طرف برند برای ایجاد
تعامل با آنها نیاز است. پس استراتژی خوب و درست حفظ و نگهداری آن از صدمات و لطمات رقبا
است.
تبدیل کردن
این بخش از بازار شامل مصرف کنندگانی می شود که می توانند به محصول یا
خدمت خاصی جذب شوند، اما در حال حاضر این تعداد توسط فعالیت های بازاریابی و آمیخته
بازاریابی به حداکثر مقدار خودش نرسیده است. صرف منابعی بر روی این بخش از بازار به منظور
هدف قرار دادن اثربخش این بخش ارزشمند بوده و اغلب به این معنا است که تنها بخشی از
آمیخته بازاریابی باید تغییر پیدا کرده یا وضعیت بهتری پیدا کند.
رشد کردن
این بخش از بازار هدفی آسان به شمار می آید، چرا که مصرف کنندگان واقع در این
بخش با اندکی تلاش قابل جذب شدن می باشند. عموما، این بخش از بازار در سطوح فعلی
سودآور نیست، بنابراین بازبینی ها دوره ای آن به منظور بررسی تناسب مصرف کنندگان موجود
در آن و آمیخته بازاریابی تعریف شده مهم و حیاتی است. تغییر استراتژی بازاریابی برای این
بخش می تواند سودآور باشد، بنابراین روش های سنتی تحقیقات بازار از قبیل گروه های کانونی
یا تحقیقات بازار قوم شناسی می توانند به طور مولد بکار گرفته شوند.
نادیده گرفتن
این بخش از بازار باید عموما از بخش های هدف بازار جدا شوند. تصمیم برای
انجام این کار می تواند مشکل باشد، چرا که محققین بازار و بازاریابان برای پیدا کردن بخش های
مناسب بازار آموزش دیده اند.


http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/20742/تقسیم-بازار-مبنای-استراتژی-بازاریابی-متمایز-است
بستن   چاپ