سیاست و بازاریابی
خريد خانه و کسري پول
يکشنبه 15 ارديبهشت 1392 - 6:19:54 PM


روايت اول: علي معلم رياضي دبيرستان است؛ او به تازگي خانه اي را خريده با اين حال براي اينکه مالکيت خانه به نام او منتقل شود، بايد ظرف دو هفته 20 ميليون تومان پول تهيه کند. علي ساده ترين راه حل اين مشکل را در مراجعه به بانک براي گرفتن وام به مدت يک ماه مي داند. مناسب ترين پيشنهادي که دريافت مي کند مربوط به يک موسسه اعتباري است:


«غير از خودت دو ضامن کارمند با خالص حقوق دريافتي بالاي 1 ميليون تومان و با دسته چک جداگانه مي آوري. هر سه نفر شما بايد چک هاي جداگانه به مبلغ 30 ميليون تومان در وجه بانک امضا کنيد. 20 ميليون تومان به شما وام مي دهيم با بهره 26 درصد، اما 5 ميليون تومان از آن در حساب بانک تا زمان تسويه حساب کامل وام محفوظ مي ماند.»

حالا مشکل ضامن پيش مي آيد. او خوب مي داند که پيدا کردن ضامن با شرايطي که مد نظر بانک باشد آسان نيست. علي وام هاي زيادي از بانک هاي مختلف گرفته است و تا جايي که يادش مي آيد در پرداخت اقساط ديرکرد هم نداشته است، اما نه همکارانش او را قبول دارند و نه هيچ بانکي بدون ضامن به او اعتماد دارد. علي به اين نتيجه مي رسد که هيچ بانک و موسسه اعتباري نيست که بتواند مشکل او را در ماجراي خريد خانه حل کند.

علي حق دارد که با خودش بگويد من آدمي هستم که فرهنگي است، درآمد دارد و در معامله هاي قبلي با بانک ها خوش حساب بوده است، پس چرا نبايد هيچ بانکي به من اعتماد کند؟ اگر بانک توان اعتبارسنجي درست مشتريان را ندارد و مي خواهد به سبک عهد باستان با مشتري معامله کند، پس چه فرقي ميان بانک با صرافان سنتي است؟
کسي هست به من قرض دهد؟

روايت دوم: علي اين بار معادله را تغيير مي دهد و تصميم مي گيرد براي تهيه پول به دوست و آشنا رو بيندازد. او البته جلوتر مي داند که وارد کار سختي شده است. چون اين بار مي خواهد با کساني طرف شود که «نه» گفتن را بلد نيستند.

اولين گزينه دوست صميمي او رسول است که چند سال پيش يکي دو باري با هم قرض رد و بدل کرده اند، اما نه به اين مبلغ درشت. بر خلاف بيشتر اوقات اين بار خوشبختانه رسول خانه است و در جواب درخواست علي مي گويد: «پول اگر پيدا کردي، سلامش را به ما هم برسان.»

علي براي بيشتر از 35 نفر که احتمال مي دهد دستشان به دهانشان برسد، پيامک مي فرستد او تا اين زمان هيچ جوابي دريافت نکرده است.

راستي مشکل ناشي از چيست؟ در شهر و کشوري که از در و ديوار خيابان ها و آگهي شبکه هاي تلويزيوني و مطبوعات، عناوين پر طمطراق موسسات ريز و درشت قرض الحسنه به گوش و چشم مي رسد، چرا علي نمي تواند پولي قرض کند؟
تورم و آينده نگري

روايت سوم: علي پيش از اينکه خانه جديدش را بخرد، خانه ديگري داشت. خانه کوچک تري در محله اي معمولي. خانه جديد، هم در مختصات و هم در کيفيت بهتر از قبلي است.

علي درست يا غلط خودش را درگير تورم انتظاري کرده است. او پيش بيني مي کند که سطح عمومي قيمت ها در آينده نزديک از معمول فراتر برود و به همين دليل خودش را به آب و آتش زده است تا با خريد خانه اي بهتر، با بالا رفتن قيمت ها کمتر ضرر کند، اما همچنان که او از تورم و تبعاتش هراس دارد و مي خواهد در اين ميان کمتر آسيب ببيند ديگران هم با همين فرضيات است که کمتر قرض مي دهند و نتيجه آن مي شود که به هر دري مي زند از پول خبري نمي تواند بگيرد.

بنابراين علي با دو مشکل در تامين پول براي خريد خانه اش مواجه است از طرفي بي اطميناني بانک و مردم به او و از طرفي هم تورم بالا. نتيجه هر دو باعث مي شود که علي نتواند به خانه دلخواهش برسد.

برخي براي جبران زيان ناشي از تورم پيشنهاد مي دهند که قرض دهنده و قرض گيرنده مبنا را به جاي پول، طلا قرار دهند. پيشنهادي که به علي هم ارائه شد. يکي از همکاران علي که از نياز او مطلع شده بود، گفت حاضرم قرض بدهم، اما به جاي پول، معادل آن، سکه قرض مي دهم. علي از اين پيشنهاد وحشت کرد او با خودش حساب کرد، اگر در همين مدت کوتاه سکه بر حسب بد شانسي او مثل خيلي از اين ماه هاي اخير 25 درصد افزايش پيدا کند، او مجبور است به جاي 20 ميليون تومان، 25 ميليون تومان به همکارش پس دهد؛ يعني قوز بالاي قوز.
وام بدون وثيقه يک رويا نيست

روايت چهارم: ممکن است نام «محمد يونس» يا «گرامين بانک» را شنيده باشيد. دومي نام بانکي در بنگلادش و اولي هم نام موسس اين بانک است. گرامين بانک يکي از نمونه هاي موفق بانکداري در جهان است. اين بانک سي سال پيش با ابتکار محمد يونس در جامعه فقير و روستائي بنگلادش متولد شد. هدف بانک پرداخت اعتبارات خرد به روستاييان براي فراهم شدن امکان کارآفريني بود. افتخار گرامين بانک اين است که به چندين ميليون نفر که اکثرا هم زنان روستايي بوده اند وام داده است. موفقيت بانک در اين است که با وجود نگرفتن وثيقه و به جاي آن گرفتن «تعهد گروهي» از روستاييان توانسته است ضمن وصول به موقع اقساط نقش موثري در کاهش فقر در بنگلادش بازي کند.

گرامين بانک تا جايي موفق بوده که موسس آن توانست در سال 2006 جايزه صلح نوبل را آن خودش کند جايزه اي که معمولا از آن سياستمداران مي شود با اين توضيح که رفع فقر ابزاري براي بسط صلح جهاني است به اين بانکدار رسيد. محمد يونس ثابت کرد که وام بدون وثيقه يک رويا نيست و مي شود از طريق ساز و کارهاي ديگري امکان وصول به موقع اقساط وام را فراهم کرد، به شرطي که همنوا با شرايط اجتماعي جامعه دست به نهادسازي مناسب بزنيم.
صندوق هاي گروهي

روايت آخر: صندوق هاي قرض الحسنه گروهي، صنفي و خانوادگي در عمل موفق بوده اند، اما مفهوم قرض به معناي کامل کلمه را بر عهده نداشته اند. نياز به قرض عموما ناشي از اضطرار بوده و معمولا پيش بيني نشده است، در حالي که مبناي پرداخت در اين صندوق ها يا قرعه کشي يا نوبت بندي است، موضوعي که به کار هرکس بيايد به کار علي نمي آيد. فرض کنيم علي عضو يکي از اين صندوق ها باشد، از کجا معلوم حالا که براي 25 روز به 20 ميليون تومان پول نياز دارد قرعه به نامش بيفتد يا نوبتش همين حالا باشد؟

پس چاره چيست، علي کجا برود؟ معامله اش را فسخ کند، خسارتي هم بدهد و از اين به بعد دستش را داغ کند که دور و بر چنين کارهايي نرود و به زمين و زمان هم بي اعتماد شود؟

به نظر مي رسد تشکيل «صندوق هاي قرض الحسنه اضطراري» راه حلي است که مي تواند در چنين مواردي به کار بيايد. اين صندوق ها قرار نيست دائما در حال بده بستان باشند، بلکه اعضاي داوطلبي دارند که مي دانند ممکن است زماني خودشان و زمان ديگر اعضا به اضطرار نياز به پول داشته باشند آن هم نه براي مدت طولاني بلکه براي يک ماه، دو ماه يا همين حدود. همچنان که مبادله قرض ميان دو نفر خطر وصول نشدن را بالا مي برد، در عوض تشکيل چنين صندوق هايي ضمانت وصول به موقع وام را بهبود مي دهد. به هر حال قرض گيرنده به جاي يک نفر با چندين نفر قرض دهنده درگير است و هم به خاطر ملاحظات مختلف سخت است اگر بخواهد زير قولش بزند. از طرف ديگر خطر تورم که اين روزها و ماه ها پيش گوش ما است با تشکيل اين صندوق ميان اعضا توزيع مي شود، به عبارت ديگر اگر در اثر تورم شديد و آني، قرض دهنده فرضي به علي بد جوري با ضرر کاهش شديد ارزش پولش مواجه شود، اين بار اين ضرر احتمالي به جاي يک نفر ميان چندين نفر تقسيم مي شود. بنابراين عضويت در چنين صندوق هايي امکان بده بستان را تقويت مي کند. شايد کساني از دوست و آشنا و همکار بوده اند که تمايل داشته اند به علي قرض دهند اما ترديد داشته اند که متقابلا زماني که قرضي از علي طلب مي کنند آيا جواب مثبت مي گيرند يا منفي. در حالي که با عضويت در صندوق فرضي ما جواب معمولا مثبت مي شود. به نظرم بايد دست به کار شويم. زمان سريع مي گذرد و ما در تاسيس نهادهاي اجتماعي بيش از حد تنبلي مي کنيم.

http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/153/خريد-خانه-و-کسري-پول
بستن   چاپ