حکایات مدیریتی- مال باخته و كریمخان زند
شنبه 19 اسفند 1396 - 6:21:51 PM
مدیریت فردا
|
|
بازاریابی سیاسی - مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا كریمخان را ملاقات كند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال كشیدن قلیان ناله و فریاد مرد را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان، وی دستور می دهد كه مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد و كریمخان از او می پرسد: «چه شده است چنین ناله و فریاد می كنی؟» مرد با درشتی می گوید: «دزد همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم!» خان می پرسد: «وقتی اموالت به سرقت می رفت تو كجا بودی؟» مرد می گوید: «من خوابیده بودم!» خان می گوید: «خوب چرا خوابیدی كه مالت را ببرند؟» مرد می گوید: «من خوابیده بودم، چون فكر می كردم تو بیداری!» خان بزرگ زند لحظه ای سكوت می كند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران كنند و در آخر می گوید: «این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.»
http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/15173/حکایات-مدیریتی--مال-باخته-و-كریمخان-زند
|