سیاست و بازاریابی
ارتباطات اجتماعي زير سايه آداب اجتماعي
شنبه 14 ارديبهشت 1392 - 6:16:41 PM

حتما شما هم شنيده ايد که مي گويند فلاني کلاس اجتماعي ندارد يا از آداب معاشرت چيزي نمي داند، همه ما در اجتماع زندگي مي کنيم و در روابطمان ناگزير از ارتباط با ساير انسان ها هستيم و آداب اجتماعي ازجمله اصولي است که بايد از آن آگاهي داشته باشيم و ندانستن اين اصول و فنون در جامعه مدرن امروزي مي تواند مشکلات زيادي را در رابطه با ساير انسان ها برايمان ايجاد کند.

اما اين اصول و آداب چه چيزهايي هستند؟ آيا اين اصول از کشوري به کشوري ديگر متفاوت است؟ چطور مي توانيم اين اصول را ياد بگيريم و... همه اين سوال ها و پرسش هايي از اين دست، ما را بر آن داشت تا به سراغ ستار افزا، جامعه شناس و کارشناس اجتماعي برويم و با او به واکاوي اين موضوع بپردازيم.


آداب اجتماعي همان آداب معاشرت است؟

آداب معاشرت در واقع جزئي از آداب اجتماعي است.

تفاوتشان در چه چيزي است؟

آداب اجتماعي کلي تر است. معاشرت مي تواند فقط منش ها را در بر داشته باشد، اما آداب اجتماعي فقط منش ها نيست مي تواند خيلي چيزهاي ديگر را هم در بر بگيرد مثلا کنش ها و واکنش ها را هم در بر بگيرد. در واقع يکي از مشترکات تمام فرهنگ ها الگوهاي «آداب معاشرت» است. آداب معاشرت عبارت است از هنجارهاي گفتاري و رفتاري که تعيين مي کند فرد در موقعيت خاص اجتماعي چگونه به نحو قابل قبولي «خود» را ارائه و با «ديگري» ارتباط برقرار کند. در نتيجه، آداب معاشرت نوعي «الگوي ارتباط اجتماعي» است که در چارچوب آن افراد با يکديگر به تعامل مي پردازند.

حتما آداب معاشرت هم در کشورهاي مختلف متفاوت است اگر بله دليلش چيست؟

از آنجا که تعامل اجتماعي انسان ها حول تامين مجموعه نيازهاي زيستي و اجتماعي مشترک صورت مي گيرد، ميان تمام فرهنگ ها الگوهاي ثابت و مشترکي در زمينه آداب معاشرت وجود دارد. اما در عين حال، چگونگي اين الگوها در هر فرهنگي تابع نظام ارزش ها و باورهاي خاص آن است. از اين رو، گرچه همه جوامع برخي رفتارها را «مودبانه» و برخي ديگر را «خارج از نزاکت» مي شمارند، اما اين که چه چيزي مودبانه است يا نيست تنها به وسيله فرهنگ هر جامعه تعريف مي شود

آيا آداب اجتماعي ما ايراني ها ويژگي هاي خاصي دارد؟

همان طور که گفتم، اين مساله زياد در جامعه شناسي مطرح نمي شود و بيشتر به مردم شناسي مربوط است؛ اما آنچه من از زبان توريست هاي مختلف شنيده ام، مهمان نوازي و تعارف بيش از حد ما ايراني هاست! مي گويند ايراني ها خيلي تعارفي هستند من از يک توريست شنيدم که مي گفت ايراني ها صبح زود وقتي هنوز کسي کاري انجام نداده مي گويند خسته نباشيد. يا اگر با کسي اختلافي دارند سعي مي کنند در برابرش پنهان کنند و جلوي روي فرد تعارف بيجا مي کنند.

به تعارف کردن و مهمان نوازي اشاره کرديد. اين خصوصيات در ذات بسياري از ما ايراني ها جاي گرفته و از آن راضي هستيم، آيا مهم است که ديگران در مورد ما چه فکري مي کنند؟

تعارف کردن يکي از هنجارهاي جامعه ماست. همه وقتي مي خواهيم از جايي خارج شويم يا اين که وارد جايي شويم به هم تعارف مي کنيم يا حق تقدم را به بزرگ تر مي دهيم. اجراي اين رسم اخلاقي رضايت ما را جلب مي کند. رعايت هنجار جامعه تنها ناشي از وجود پاداش يا مجازات نيست. ما در اجراي اين قواعد نياز به تذکر ديگران نداريم. اين قواعد نزاکت جزئي از وجود ماست و به نحوي با آن آشنا هستيم و خود را موظف به اجراي آن مي دانيم که به کار نبستن آنها در مواردي ما را دچار احساس گناه مي کند.

افراد از همان آغاز کودکي و تشکيل شخصيت از طريق خانواده، پدر و مادر، دوستان و خويشاوندان خود بتدريج هنجارهاي اجتماعي را فرا مي گيرند و آن را جزئي از شخصيت خود مي سازند و مي آموزند آنچه را که هنجار اجتماعي است، به کار بندند و آنچه را که خلاف هنجار اجتماعي است، به کار نبندند.

اين که ما بدانيم در چه جامعه اي با چه فرهنگي زندگي مي کنيم و براساس آن فرهنگ رفتار کنيم که اعتبار اجتماعي مان زير سوال نرود، مهم است و بايد اطلاع داشته باشيم. اگر بخواهيم مثلا به ژاپن برويم وقتي اين آداب را بدانيم ارتباط بهتري با افراد برقرار مي کنيم و بهتر به اهدافمان مي رسيم.

نقاط ضعف و قوت آداب اجتماعي ايراني را مي توانيد بگوييد؟

آداب اجتماعي ما سازمان داده نشده است. آداب اجتماعي ما هيچ مشکلي ندارد. آداب اجتماعي جوامع ديگر هم مشکلي ندارد و هر جامعه اي آداب خاص خود را دارد، اما آدابي که در کشور ما هست دچار تهاجم فرهنگي بوده و سازماندهي نشده است. اگر بتوانيم همين داشته هايمان را سازماندهي کنيم، مشکلاتمان هم رفع مي شود اما اگر بخواهيم جزئي بررسي کنيم، فکر مي کنم کنش هاي ما يا همان آداب اجتماعي ما از نوع کنش هاي سنتي احساسي و عاطفي است اما به نظر من از نوع کنش سنتي خودش را کنده و چون نتوانسته ايم کنش هاي عقلاني را جايگزين آن کنيم، در مرحله کنش هاي احساساتي و عاطفي قرار گرفته و اين کنش هاي احساسي خيلي زود شعله ور مي شود و خيلي زود فروکش مي کند. به نظرم اين يکي از مسائلي است که مشارکت هاي اجتماعي در جامعه کاهش پيدا مي کند.

    خانه مهارت

    خانه اي خواهيم ساخت به استواري …
    انتشار رايگان استعلام قيمت کالا و خدمات مورد نياز شما در جامع ترين شبکه اطلاع رساني مناقصه ها و مزايده هاي کشور

اصلا من به عنوان يک فرد مي توانم رفتارهاي احساسي را کنار بگذارم و منطقي رفتار کنم؟

در اولين مرحله بايد آگاهيمان را بالا ببريم. درصد مطالعه در کشور ما خيلي پايين است، ما خيلي راحت هر چيزي را مي پذيريم بدون اين که حتي به مفهوم آن پي برده باشيم اين باعث مي شود که احساسي برخورد کنيم. مثلا شما افرادي را تصور کنيد که در جايي منتظر تاکسي ايستاده اند که تابلو ندارد و همه درهم و برهم ايستاده اند اگر يکي از راه برسد و بگويد بهتر است به صف بايستيم همه به صف مي ايستند! هيچ کس هم به اين فکر نمي کند که اگر با چند تابلو مسيرها مشخص بود خب هرکسي براحتي در مسير خودش به صف مي ايستاد! نظم خوب است اما بايد ميزاني وجود داشته باشد تا اين نظم را نگه دارد ما مي توانيم منظم باشيم اما بايد شرايطي هم باشد که آن نظم را نگه دارد، بايد نگهدارنده هاي نظم را هم در جامعه داشته باشيم. ما شرايط نگهداري اين نظم را نداشتيم. در مورد کنش ها و رفتارهاي اجتماعيمان هم وضع به همين صورت است، ما ايجادکننده و نگهدارنده اصول و روابط اجتماعي را در جامعه نداريم. زماني ارزش هاي سنتي داشتيم و براساس آنها رفتار مي کرديم چه خوب و چه بد؛ اما آن ارزش هاي سنتي را از دست داديم و ارزش هاي مدرن را هم جايگزين آن نکرديم.

به نظر شما رفتار مطلوب يک شخص در محيط اجتماعي بايد چگونه باشد؟

همواره ادب در رفتار و گفتار به عنوان يک معيار مهم در ارتباطات اجتماعي مطرح است. بررسي واژه ادب و کاربردهاي آن نشان مي دهد که آداب به نوعي دربرگيرنده همه فعاليت هاي اجتماعي انسان از گفتار، کردار، کنش، منش و واکنش هاي اوست. از اين رو، فعاليتي نيست که از نظر اجتماع معيار ويژه به عنوان ادب بر آن صدق نکند؛ زيرا ادب چيزي جز ظرافت هاي رفتاري نيست؛ به اين معنا که عمل هنگامي ظريف و زيبا جلوه مي کند که نخست از نظر اجتماعي قانوني بوده و هيچ منع قانوني نداشته باشد؛ اين قانون مي تواند احکام و دستورهاي ديني باشد، يا سنت هاي اجتماعي يا قوانين رسمي حکومتي؛ بنابراين ظلم، دروغ، خيانت و ديگر کارهاي ناپسند و زشت که موانعي از اين دست دارند، نمي تواند در عنوان ادب جاي گيرد. شرط ديگر اين است که رفتار اجتماعي شخص بايد از آن دسته رفتارهايي باشد که اختياري است و فرد بتواند آن را به اشکال مختلفي ارائه يا انجام دهد؛ بنابراين اگر امکان تعدد رفتاري فراهم نباشد؛ نمي توان عمل را مصداقي از ادب يا بي ادبي دانست و معيار زشت و خوب، پسند و ناپسند را درباره آن؛ به کار برد.

راهکارهاي تقويت آداب اجتماعي چيست و چطور مي توانيم اين آداب را به فرزندانمان آموزش دهيم؟

چند نوع نظام داريم نظام اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي. نظام فرهنگي شامل مدارس و موسسات آموزشي و فرهنگي مي شود و نظام اجتماعي هم شامل خانواده و... مي شود. اين دو نظام مي توانند آداب اجتماعي را که در جامعه ماست، ارتقا دهند؛ هر چقدر يک خانواده تلاش کند که آداب اجتماعي را در فرزندش ارتقا دهد، اما چون در معرض تهاجم گسترده قرار مي گيرد، روي آن بچه تاثير مي گذارد. ما بايد اول جامعه را از بحران هويت نجات دهيم، بعد انتظار داشته باشيم آنچه را که به فرزندانمان انتقال مي دهيم، بپذيرند و جامعه پذير شوند.

از طرف ديگر از آنجا که جامعه ما يک جامعه اسلامي است، اسلام و قرآن نيز هستي شناختي خاص خود را دارد و براي زندگي افراد جامعه اهدافي را مشخص ساخته است که باعث مي شود در مجموعه رفتاري انسان هاي مومن تأثيرگذار باشد. از اين رو، آداب اجتماعي به عنوان يک زير مجموعه رفتار عموم مسلمانان معنا و مفهوم مي يابد و معيارهاي خاص خود را مي طلبد، اگر به آيات و روايات اسلامي رجوع کنيد، مي بينيد که اسلام براي همه شئون انسان مسلمان برنامه ريزي کرده و سر تا پاي او را به ظرافت هاي عملي توجه داده است.

هيچ عملي از اعمال زندگي يک مسلمان جدا از ظرافت هايي نيست که برخاسته از اصل بنيادين توحيد نباشد. قرآن در داستان ها و حکايت هايي که درباره چگونگي رفتار پيامبران بيان مي کند، بخوبي آداب اجتماعي ـ قرآني را به انسان ها مي آموزد. در برخورد حضرت آدم(ع) پس از ارتکاب معصيت و خوردن از ميوه درخت ممنوعه نشان مي دهد که چگونه انسان گناهکار مي تواند برخورد درست و نيکويي داشته باشد و با ظرافت از بخشي از پيامدهاي عمل نابهنجارش رهايي پيدا کند.

در گفت وگوي پيامبران با خدا مانند گفت وگوي حضرت موسي(ع) با خدا يا مباحث و گفت وگوهايي که ميان پيامبران با افراد اجتماع خود داشته اند، همواره به اين ظرافت و حسن رفتار توجه داشته اند. بيان اين نمونه هاي عيني و ملموس از ادب قرآني اسلامي مي تواند بهترين راه شناسايي معيارهاي ارتباط اجتماعي در قرآن باشد. از جمله آداب قرآن مي توان به مسأله تحيت و سلام اشاره کرد.

قرآن ادب را در اين مي بيند که کسي اگر سلام گفت ادب آن است که به نحو بهتري پاسخگويي تحيت او باشيد؛ خداوند مي فرمايد: «هنگامي که به شما سلام مي کنند پس به بهتر از آن پاسخ دهيد يا همان را در پاسخ آنان بگوييد.» (نساء 86 ) يا حضرت علي(ع) مي فرمايند «بهترين ادب آن است که از خودت شروع کني» همه اينها مي تواند ميزاني براي عمل و رفتار ما در اجتماع باشد.

آداب اجتماعي در قانون کشور ما چه جايگاهي دارد مثلا من شنيده ام انداختن آب دهان در برخي کشورها جريمه دارد، ما قوانيني در اين زمينه داريم؟

کنترل هاي اجتماعي در هر جامعه اي بايد وجود داشته باشد. متاسفانه اين کنترل هاي اجتماعي در جامعه وجود ندارد، کنترل هايي که عقلاني باشند، ولي مثلا در گذشته ما اين کنترل ها را داشتيم مثلا اگر در گذشته کسي کاري خلاف عرف و هنجارهاي جامعه انجام مي داد، توسط ريش سفيدان يا بزرگان جامعه کنترل مي شد يا به صورت تلويحي يا به صورت نگاه خاص، خلاصه راهکارهايي وجود داشت، اما اکنون آن کنترل ها هم وجود ندارد، چون ارزش هاي سنتيمان را هم از دست داده ايم، با خلأ قانوني روبه رو مي شويم.

هر چند اخيرا در برخي زمينه ها مثل بستن کمربند ايمني اقداماتي انجام شده که تاثيرگذار هم بوده، ولي در برخي زمينه ها هنوز هيچ کنترل و پيگيري نيست. مثل انداختن آب دهان، بيرون ريختن زباله و..... من بارها ديده ام که شهروندان با عصبانيت تماس مي گيرند که فلان جا زباله ريخته اند، من از اين افراد تشکر مي کنم چون يک شهروند احساس مسئوليت کرده و مشارکت مي کند. درست است که وظيفه شهرداري است اما مشارکت شهروندان هم خودش ارتقاي آداب اجتماعي است. مي توانيم قوانين تشويقي براي شهرونداني که مشارکت مي کنند، در نظر بگيريم و اين مي تواند مشارکت در جامعه را بيشتر مي کند.

ميزان سواد و طبقه اجتماعي در آداب اجتماعي تاثير دارد؟

خيلي ها معتقدند که تاثير دارد، ولي به نظر من تاثير زيادي ندارد، چرا که خيلي اوقات کساني که سواد پايين تري دارند يا به لحاظ اجتماعي طبقه پايين تري دارند؛ خيلي بهتر از افراد تحصيلکرده رفتار مي کنند و گاه نکات و آدابي را در روابط اجتماعيشان رعايت مي کنند که موجب تعجب مي شود. بنابراين به تحصيلات و وضع اقتصادي ربطي ندارد همه اين موارد به خانواده و گروه همسالاني که رفتار فرد در ميانشان شکل گرفته و ميزان مطالعه فرد برمي گردد. البته منظورم مطالعه علمي و آکادميک نيست منظورم در جريان اوضاع جامعه بودن است؛ اين که افراد در رفتارشان چقدر به اطرافشان دقت مي کنند و براساس آن رفتارشان را شکل مي دهند.

گاهي ورود فرهنگ ها و آداب ديگر جوامع چالش هايي به وجود مي آورد، در اين​گونه موارد راهکار چيست؟

متاسفانه ما هميشه روش دافعه را در پيش گرفته ايم. اين روش بيشتر افراد را کنجکاو مي کند که ببينند در فرهنگ هاي ديگر چه چيزهايي وجود دارد. اگر روش دافعه را حذف کنيم بايد همانند گذشته جوامع فرهنگي مختلف را بپذيريم؛ اما در مقابلشان عناصر فرهنگي خودمان را قرار دهيم و در تقابل اينها با همديگر چيز جديدي به وجود بياوريم. مشکل اين است که فرهنگ ها در مقابل هم قرار مي گيرند؛ اما چيز جديدي به وجود نمي آيد؛ بنابراين هميشه اين درگيري بين فرهنگ هاي مختلف وجود دارد. اگر دقت کرده باشيد، فرهنگ ها و خرده فرهنگ هاي مختلفي در جامعه ما به وجود آمده بدون اين که سازماندهي شوند و حتي خودشان هم نمي دانند مثلا انواع مدل مو ممکن است يک مدل مو در غرب معناي خاصي داشته باشد، اما وقتي وارد جامعه ما مي شود براحتي تقليد شده و پذيرفته مي شود بدون اين که معناي آن را بدانيم، بيشتر اختلافات بين پدر و مادرها و فرزندانشان هم به دليل اين مساله است مي گويند بچه ها حرف شنو نيستند؛ در حالي که به نظر من مقصر همه ما هستيم نه بچه هايمان.

http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/148/ارتباطات-اجتماعي-زير-سايه-آداب-اجتماعي
بستن   چاپ