بزرگنمايي:

بازاريابي سياسي - چگونه تلاش‌هاي ما در بازاريابي اينترنتي مي‌تواند اينترنت را به بستري بهتر تبديل کند؟
اين روزها همه‌ي بازاريابان به اهميت استفاده از استراتژي‌هاي بازاريابي اينترنتي پي برده‌اند و مي‌دانند که براي رشد سريع بايد از آن استفاده کنند. اما در کنار رشد شخصي بايد به مسائل اجتماعي نيز توجه شود. در اين مقاله به بررسي اشتباهات و يا مزاياي بازاريابي اينترنتي که نقش مستقيمي بر جامعه دارند، از ديدگاه نويسنده کتاب Disrupted مي‌پردازيم.
نگاه به استراتژي‌هاي بازاريابي اينترنتي از ديدگاه مشتري
اگر تا به حال نام کتاب Disrupted را شنيده باشيد، شايد بدانيد اين کتاب تجارب نويسنده آن در مورد روند کاري استارت آپ‌ها بر اساس سابقه کاري وي در بخش بازاريابي اينترنتي شرکت HubSpot است و مي‌تواند شما را به خوبي از عواقب بازاريابي نامناسب اينترنتي آگاه کند.  در اين کتاب، نويسنده شما را متقاعد مي‌سازد که امر فروش و بازاريابي بيش از هر کار ديگري به خلاقيت و نوآوري نياز دارد.
اما در قسمت‌هايي از اين کتاب، نويسنده به نقش و تاثير اينترنت مي‌پردازد. قسمت‌هايي که او تجارب خود را در مورد وبلاگ نويسي بيان مي‌کند و سپس در مورد اهميت محتواهاي منتشر شده صحبت مي‌کند. يا از سوي ديگر در مورد حساب کاربري بازاريابان آنلاين خود که مي‌توانند در يک فرآيند اتوماتيک به ارسال پيام به مشتري و ارتباط با او مشغول شوند تا از اين طريق توجه و علاقه مشتريان را به محصولات خود جذب کنند.
استانداردهايي که امروزه در دنياي بازاريابي و فروش تعريف شده است، اشتراکات زيادي با کتاب Disrupted دارد. در دنياي امروزي که بازاريابي دهان به دهان و مشتريان راضي نقش مهمي در موفقيت و شکست يک برند در دنياي تجارت ايفا مي‌کنند، رهبري نسل‌ها و مشتريان حرف اول را مي‌زند؛ منظور از رهبري نسل‌ها و مردم اينست که بتوانيد جوري مردم را تحت تاثير قرار دهيد که آن‌ها تمايل داشته باشند به ايميل‌ها و پيام‌هاي شخصي شما توجه کرده و در مورد خريد محصولاتتان فکر کنند. به عبارت ديگر، وقتي بازاريابي‌ها دهان به دهان باشد، موفقيت يک برند را فقط و فقط دو عامل مشخص مي‌کند: ميزان فروش و وفاداري مشتريان. در واقع امروزه تنها هدف يک شرکت نبايد اين باشد که يک مشتري را راضي کند تا پس از بازديد از محصولش آن را خريداري کند، بلکه بايد جوري توجه مشتري را جلب کند که او ديگر به خريد اين محصول از هيچ شرکت و برند ديگري فکر نکند.
مستقل از نوع کسب و کار شما، بازاريابي اينترنتي و به طور خاص بازاريابي از طريق شبکه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي ارتباط جمعي نقش مهمي در موفقيت شما دارد. براي موفقيت در اين حوزه چند مرحله لازم و ضروري است. مرحله اول اين‌که شما بتوانيد محتواهاي جذاب و بسيار زيادي جمع آوري کنيد تا بتوانيد مشتريان را به صفحات خود جذب کنيد. در قدم بعد، بايد اين محتواها را در قالب تبليغات جذاب در اختيار مشتري قرار دهيد. در قدم آخر بايد بتوانيد مشتريان را به فالوورهاي خود تبديل سازيد تا هم بتوانيد آن‌ها را در محتواهايي که در آينده به اشتراک مي‌گذاريد سهيم سازيد هم از آن‌ها کمک بگيريد تا پست‌هاي شما را لايک کرده و آن را با ديگران نيز به اشتراک بگذارند.
اما آيا تا به حال از ديد مشتريان خود به بازاريابي از طريق شبکه‌هاي اجتماعي و اينترنت نگاه کرده‌ايد؟ مسلما دريافت ايميل‌هاي مکرر از سوي يک برند براي مشتري جذاب نيست؛ در واقع مي‌توان گفت صندوق ورودي ايميل بسياري از مشتريان مملوست از ايميل‌هاي باز نشده و نخوانده. در مورد پست‌هاي تبليغاتي فيس بوک و اينستاگرام نيز وضع به همين منوال است.
اينترنت؛ يک شمشير دو لبه براي کسب‌وکارها
حقيقت امر اينست که استفاده از  اينترنت براي بازاريابي و تبليغات يک شمشير دو لبه است و به ازاي بازاريابي نامناسب اينترنتي، شما موقعيت‌هاي زيادي را از دست خواهيد داد. امروزه از طريق اينترنت، هر برند جذاب‌ترين بستر برقراري ارتباط در قرن اخير را در اختيار دارد: بستري که نه تنها مي‌تواند به انتشار محتوا بپردازد، بلکه مي‌تواند به صورت آنلاين و در لحظه با مشتريان خود صحبت کند. اين بستر به همه مشتريان اجازه مي‌دهد صدايشان را به گوش ديگران برسانند. هم‌چنين، به فروشندگان اجازه مي‌دهد تا براي ايده‌هاي خلاقانه خود به دنبال روش مناسب بگردند و در آخر نيز بتوانند از کار خود دفاع کنند.
همان‌طور که بسياري از نويسندگان و بازاريابان بزرگ نيز به آن اشاره کرده‌اند، اينترنت يکي از شگفت انگيزترين اکتشافات قرن اخير است که امر بازاريابي و تبليغات را کاملا دگرگون کرده است. آن‌ها معتقدند امروزه از اينترنت مي‌توان براي ساخت تبليغات به گونه‌اي استفاده کرد که بتوانند محتواهاي ارزشمند را با مشتري به اشتراک گذاشت.
اما استفاده از اينترنت نيز مشکلات خاص خود را دارد و هر شرکت و برند بايد از عواقب بازاريابي نامناسب اينترنتي نيز آگاه باشد.
ابتدا از ديد صاحبان کسب و کار به اين موضوع نگاه کنيم. امروزه هر برند از تعداد کاربراني که از اينترنت استفاده مي‌کنند، آگاه است و قصد دارد با جلب توجه اين کاربران براي برند خود به دنيال شهرت و محبوبيت باشد. اما چالشي که در اين ميان است اينست که کدام برند حاضر است هزينه بيش‌تري براي درست رفتار کردن در دنياي تبليغات آنلاين بپردازد؟ اگر به محتواهاي منتشر شده نگاه کنيم درمي‌يابيم همه اين محتواها، محتواهاي ارزشمند و با کيفيت نيستند و نکته مهم‌تر آن که اگر چه ارتقا سطح مطالب مي‌تواند به موفقيت برخي از برندها کمک کند، اما برندها و شرکت‌هاي زيادي نيز هستند که حتي با انتشار محتواهاي نه چندان غني و مرتبط در حال رشد و موفق شدن هستند.
اگر مي‌توانستيم از مدل‌هاي ديناميک بازاريابي براي ارزيابي ميزان تاثير محتواهاي مفيد بر روي موفقيت يک برند استفاده کنيم، حل اين معادله آسان‌تر مي‌شد.
اما برخي معتقدند انتشار مطالب مفيد، حتي اگر هزينه بيش‌تري را به شرکت تحميل کند و مخاطبان کم‌تري را نيز شامل شود، در درازمدت بر روي موفقيت شرکت تاثيرگذار خواهد بود.
با اين حال، امروزه بيش‌تر شرکت‌هايي که محتواهاي ارزشمند منتشر مي‌کنند، شرکت‌هاي جديد رسانه‌اي هستند که از اين طريق مي‌خواهند به حذب مخاطب بپردازند و ارزش‌هاي شرکت خود را به ديگران معرفي کنند؛ حتي اگر اين کار از نظر افزايش ميزان فروش براي آن‌ها سودي نداشته باشد.
حال به سراغ روي ديگر قضيه مي‌رويم. شما يک مشتري هستيد که از طريق تبليغي که در اينترنت با آن مواجه شده‌ايد، به سايت يک شرکت رفته‌ايد. آيا تمام موضوع همين است؟ مسلما خير. اين تنها قدم اول است که يک برند بتواند از طريق تبليغات مشتري را به سايت خود هدايت کند. قدم بعد اينست که بتوانيد در حدي توجه مشتري را جلب کنيد که وي حاضر شود يا صفحه شرکت شما را دنبال کند يا اطلاعاتي نظير ايميل خود را با شما به اشتراک بگذارد تا بتوانيد اين ارتباط را با او حفظ کنيد. اگر مشتري صرفا نيم نگاهي به سايت شما انداخته و سپس بدون خريد محصول يا اظهار تمايل براي برقراري ارتباط با شما صفحه را ترک کند، موفقيتي کسب نکرده‌ايد.
و در نهايت از همه مهم‌تر اين که به اين موضوع فکر کنيد که شايد شما مجبور باشيد براي محتواهاي خود هزينه پرداخت کنيد. در واقع تا زماني که بازاريابان از پرداخت هزينه براي انتشار محتواهاي مفيد طفره مي‌روند، نمي‌توان به اين حجم از مطالب بي کيفيت در اينترنت ايراد گرفت.
محتواي باکيفيت هزينه دارد و اين هزينه را بايد شما مستقيم يا غيرمستقيم بپردازيد. براي اين که محتواهاي تاثيرگذار داشته باشيد تنها کافيست در انتشار محتوا سليقه مخاطب را در نظر گرفته و صرفا از کپي کردن محتوا بپرهيزيد.
براي اين که از اينترنت به عنوان يک ابزار قدرتمند استفاده کنيد، اين سوال از خودتان بپرسيد: چگونه تلاش‌هاي ما در زمينه بازاريابي اينترنتي مي‌تواند اينترنت را به بستري بهتر و نه بدتر تبديل کند؟ توليد محتواهايي که به مشتري اطلاعات يا ديد بدهد بدون شک نقطه شروع است. قدم بعد استفاده از متخصصان بازاريابي اينترنتي براي تاثيرگذاري بيش‌تر است. فراموش نکنيد اينترنت شمشير دولبه است، پس در انتخاب استراتژي‌هاي مناسب بازاريابي اينترنتي دقت کنيد.
برچسب ها: استراتژي‌هاي بازاريابي اينترنتي, بازاريابي آنلاين, بازاريابي اينترنتي